بوی خیانت می آید...باز هم بغض ها و کینه ها...باز هم جفاها و بی وفایی ها...آه! غربت علی و پهلوی شکسته زهرا...آن روز مدینه...و حال! کوفه ای در خواب...و باز کوچه ای تبدار...سفیری غریب...تنهای تنها...این جا دگر کجاست؟!سنگ است و سنگ انداز...آه! پیشانی دلدار...تیر است و تیرانداز...آه! چشمان علمدار...حرمله و تیری سه شعبه...آه! گلوی طفل رباب...دستی سنگین و بوی آتش و دود...آه! دردانه را دریاب...و امان از شام...آه! دل زینب کبری...نیا ارباب...این جا دگر کجاست؟!اینک سردار سر به دار...صدای زنگ کاروان...و نسیمی پر از عطر ارباب... ,سفیران غریب ...ادامه مطلب